یکی از فرزندان پیامبر (ص),به نام ابراهیم در کودکی از دنیا رفت,اندکی پس از مرگ او خورشید گرفت,مردم گمان کردند که این خورشید گرفتگی به خاطر فوت ابراهیم است.ولی پیامبر(ص)فورا مردم را جمع نمود و فرمود: گرفتن خورشید به خاطر مرگ فرزندم نبوده است.
او بدین وسیله مردم را از جهل و خرافه حفظ نمود.در حالی که اگر هر سیاستمداری بود با شعار "هدف وسیله را توجیه می کند"از تصور و فکر غلط مردم سوء استفاده می کرد و علاقه ناروای آنان را می ستود.
از کتاب سیره پیامبر اکرم با نگاهی به قران کریم نوشته : حجه الاسلام محسن قرائتی صحفه 42
از آسمان تاریک زندگی تو
همین یک ستاره باقیست
دراسمان آبی من
همین رنگ آبیست که باقیست
باورکن باورکن
ازتک ستارۀ قلبم تنها تلی ازگرد وخاک باقیست
زیر اون چشمای نازت
روی گونه های سرخت
رد پای اشک های ریخته شده بر خاک باقیست
شعر:جواد
برای دوستداران بازی و سرگرمی
بازی جورچین اعداد و بیس بال و نقطه بازی و جورچین تصویر و برج هانوی فکری از سایت شهید آوینی برای دیدن روی لینک زیر کلید کنیدhttp://www.aviny.com/Entertainment/Games/JSGames/index.aspx/JSGames/index.aspxبازی های بزن بزن بازی های هدفگیر بازی های فکری هدایت توپ ها بازی های عبور از موانع شطرنج ها سرعت عمل ها تنظیم درجه وزاویه ها از سایت شهید آوینی برای دیدن روی لینک زیر کلید کنیدhttp://www.aviny.com/Entertainment/Games/FlashGames/index.aspx
شما نیز با کمترین هزینه صاحب وب سایت اینترنتی شوید
www.نام شما.com
نام سایت شما@بینهایت ایمیل.com
سیستم مدیریت وب سایت فارسی فوق العاده قوی با تمام امکاناتی که شما به آن نیاز دارید
مدیریت بسیار آسان تمامی بخشها و مطالب سایت توسط همه - هر کسی که بتواند فقط تایپ کند
به منظور کسب اطلاعات بیشتر بر روی این قسمت کلیک کنید
ارسالی از سایت محشر http://www.mahshar.com
سلام من یک ضرب المثل برایتان میگذارم و شما روی این ضرب المثل فکر کنید و پیام این ضرب المثل را برایم در بخش نظرات وبلاگ بگوید
یادمان باشد دنیا گرد است هر وقت احساس کردیم به آخرش رسیدیم آن وقت نقطه شروع است
موفق باشید
برای دیدن اصل مطالب به لینک زیر بروید
http://www.shsepehr.blogfa.com/
شعری زیبا از بسیجی شهید ابوالفضل سپهر
شادی روح مطهر او و تمام شهدا صلوات
بابام شده نردبون ؟
اتل متل توتوله
چشم تو چشم گلوله
اگر پاهات نلرزید
نترسیدی قبوله
دیدم که یک بسیجی
نلرزید اصلاً پاهاش
جلو گلوله وایستاد
زُل زده بود تو چشاش
گلوله هم اومد و
از دو چشم مردونه
گذشت و یک بوسه زد
بوسهای عاشقونه
عاشقی یعنی اینکه
چشمهایی که تا دیروز
هزار تا مشتری داشت
چندش میاره امروز
اما غمی نداره
چون عاشق خداشه
بجای مردم خدا
مشتری چشماشه
یه شب کنار سنگر
زیر سقف آسمون
میای پیش رفیقت
تو اون گلوله بارون
با اینکه زخمی شده
برات خالی میبنده
میگه من که چیزیم نیست
درد میکشه میخنده
چفیه رو ور میداری
زخم اونو میبندی
با چشمای پر از اشک
تو هم به اون میخندی
انگاری که میدونی
دیگه داره میپّره
دلت میگه که گلچین
داره اونو میبره
زُل میزنی تو چشماش
با سوز و آه و با شرم
بهش میگی داداش جون
فدات بشم دمت گرم
میزنی زیر گریه
اونم تو آغوشته
تو حلقه دستاته
سرش روی دوشته
چون اجل معلق
یه دفعه یک خمپاره
هزار تا بذر ترکش
توی تنش میکاره
یهو جلو چشماتو
شره خون می گیره
برادر صیغهایت
توبغلت میمیره
هیچ میدونی چه جوری
یواش یواش و کمکم
راوی یک خبرشی
یک خبر پراز غم
هیچ میدونی چه جوری
یواش یواش و کمکم
راوی یک خبرشی
یک خبر پراز غم
به همسفر رفقیت
که صاحب پسر شد
بری بگی که بچه
یتیم و بیپدر شد
اول میگی نترسین
پاهاش گلوله خورده
افتاده بیمارستان
زخمی شده، نمرده
زُل میزنه تو چشمات
قلبتو میسوزونه
یتیمی بچه شو
از تو چشات میخونه
درست سال شصت و دو
لحظة تحویل سال
رفته بودیم تو سنگر
رفته بودیم عشق و حال
تو اون شلوغ پلوغی
همه چشارو بستم
دستهاتوی دست هم
دورسفره نشستیم
مقلب القوب رو
با همدیگر میخوندیم
زورکی نقل ونبات
تو کام هم چپوندیم
همدیگر و بوسیدیم
قربون هم میرفتیم
بعدش برا همدیگر
جشن پتو گرفتیم
علی بود و عقیلی
من بودم و مرتضی
سید بود و اباالفضل
امیرحسین و رضا
حالا ازاون بچه ها
فقط مرتضی مونده
همونکه گازخردل
صورتشو سوزونده
آهای آهای بچه ها
مگه قرار نذاشتیم
همیشه با هم باشیم
نداشتیما، نداشتیم
بیاین برا مرتضی
که شیمیایی شده
جشن پتو بگیریم
خیلی هوایی شده
میسوزه و میخنده
خیلی خیلی آرومه
به من میگه داداش جون
کار منم تمومه
مرتضی منم ببر
یا نرو، پیشم بمون
میزنه تو صورتش
داد میزنم مامان جون
مامان میاد ودست
بابا جون و میگیره
بابام با این خاطرات
روزی یه بار میمیره
فقط خاطره نیست که
قلب اونو سوزونده
مصلحت بعضیها
پشت اونو شکونده
برا بعضی آدما
بندههای آب و نون
قبول کنین به خدا
بابام شده نردبون
همونایی که راه
دزدی رو خوب می دونن
ما خون دادیم و اون ها
عین زالو می مونن
دشمنای انقلاب
ترسوهای بی پدر
آهای غنیمت خورا
بپا بابا ، یواش تر
ای که به این انقلاب
چسبیدی عین کنه
خط و نشون می کشی
النگوهات نشکنه
فکرنکنی علی رو
ماها تنها می ذاریم
مااهل کوفه نیستیم
دخلتونو میاریم...
برای پرینت کردن به لینک زیر مراجعه کنید
http://aviny.com/Voice/Defae_moghadas/sepehr.aspx
بسیجی مرحوم ابوالفضل سپهر
برای دانلود کردن صداهای بسیجی مرحوم سپهر، روی آیکون کلیک راست نموده
و گزینه ...Save Target As را انتخاب نمایید.
شهید محروم ابولفضل سهپر از نمونه شعرای ویژه ای است که جبهه و جنگ را به صورت واقعی و ساده در شعرهایش آورده است
به وبلاگ شخصی عظیم قاسمی خوش آمدید از نظرات خود مرا بهره مند سازید .
به وبلاگ شخصی عظیم قاسمی خوش آمدید از نظرات خود مرا بهره مند سازید.
به وبلاگ شخصی عظیم قاسمی خوش آمدید از نظرات خود مرا بهره مند سازید
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بیایید به یاد عزیزانی که از بر ما رفته اند با تدبر و اندیشه فکر کنیم و بدانیم چه آدمهای خوبی بوده اند آیا موقعه که در دنیا بوده اند هم خوب بوده اند یا نه البته که خوب بوده اند چون آن موقع مثل الان مردم اینان را نمی شناختند چون الان آنان را بازتاب می کنند ای کاش برنامه ای درست می کردنند این جراید برای آن خوبانی که هستند تا مردم بیشتر با آنان و خاطرات به یاد ماندنی این خوبان اشنا می شدند نه سالی سکندری!!!!
مطالب جدید تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.